روزها

متن مرتبط با «خيابان» در سایت روزها نوشته شده است

خيابان هدررفتگي

  • به ديروزهام كه نگاه مي كنم دلم براي رفته ها نمي لرزد. براي آدم هايي كه در اين خيابان با هم سيگار كشيديم، رد شديم و قدم زديم. آن هم در فصل هايي پي در پي. سال هايي پشت در پشت. دوستاني عادي، صميمي، قديمي و جورهاي ديگر. من در اين خيابان كه قدم مي زنم به تو فكر مي كنم و هراس جزء جدايي ناپذير لحظه ام مي شود. مي داني؟ نمي دانم چه طور بگويم كه بفهمي، كه بداني تمام آرزوي من خلاصه مي شود در تو. نمي دانم چه ,خيابان,هدررفتگي ...ادامه مطلب

  • اين خيابان چند نفر جمعيت دارد؟

  •   راستش را بخواهي نمي دانم. خيلي چيزها را نمي دانم. مثلا نمي دانم در اين خيابان نامعلوم، در اين شهر نامشخص چند نفر ايستاده اند مغموم از اين كه يكي ديگر به دليلي كه معلوم نيست باقالي هم بار احساسشان نكرده. يا مثلا نمي دانم امشب يكهو چه شد كه تو فكر كردي دلتنگي اي نيست؟به منطق تو اما وقتي فكر مي كنم شايد دو دو تا چهارتايش اين طوري است كه دلتنگي اگر بود لابد منجر ميشد اين يك ساعت را صبر كني، صدايم را بشنوي و بعد به خواب بروي.راستش را بخواهي جلسه فردا مجابم كرد كه اولش بخواهم كه زود بخوابم اما حالا كه اينجايم. ايستاده در اين خيابان بي سر و ته و با تلخي به حرف هاي تو فكر مي كنم و به يك شب ديگر كه ن,خيابان,جمعيت,دارد؟ ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها