حوصله اي كه نداري

ساخت وبلاگ
چند دقيقه اي مانده به سه نيمه شب و تكرار جمله ي تو زنگ مي زند توي سرم. حوصله اي كه نداري و همان زمان قرار بيرون گير مي كند بين فكر هام. خوابي كه اين همه تلاش كردم نيندازتم تا رسيدن تو، ديگر كاملا رفته و من به اسم ها فكر مي كنم و زمان ها. به اصرارت براي بچه بودن يك نفر. كافي است آيدي اينستاگرام اين بچه را بيندازي توي تلگرام و بعد ببيني زيرش مي شود نوشت بچه؟ تو از كجا مي داني بچه بودنش را؟ سن و سال را گفته يا حدس زدي؟ اين جمله باز افتاده توي سرم. وسط اين روز با اين حوصله نداشته اگر اين آدم به تو زنگ بزند جواب مي گيرد؟ يا مثل من مي رود توي رجكت ليست؟ من هم اگر شماره ام را يكي از بچه هاي تئاتر كه بچه باشد اگر داشته باشد همين را بگويم؟ بعد بگويم حوصله ندارم؟ من هم عصر آن روز خاكستري دفتر اگر مي گفتم حوصله ندارم بحث تمام مي شد؟ چرا حوصله نداشتنت فقط براي من است؟ چرا در همين حوصله نداشته قرار حوالي ظهر جمعه وصل مي شود به نهار؟ چرا قرار مي چسبد به يك قرار ديگر؟ باز اين حوصله نداشتن مي چرخد توي سرم. دلم را خوش كنم به تكرار جدي بودنمان؟ جدي بودني كه سبب مي شود بروم توي رجكت ليست؟ زحمت دادي بشمري چندبار در اين چند ساعت تلاش كرده ام براي شنيدن صداي تو؟ چه قدر نگراني كشيده ام؟ چه قدر دق كرده ام؟ آدم ها فقط اگر راننده اسنپ باشند من بايد خبردار شوم؟ بچه باشند مهم نيستند؟ هنري باشند مهم نيستند؟ آشناي يكي ديگر باشند نيازي نيست كه بگويي؟ اين ها قانون تازه بازي است؟ يعني جدي كه مي شود رابطه اينطوري مي شود؟ بخشي را مي گوييم و بخشي را پنهان مي كنيم؟
برچسب‌ها: ندارد
+ نوشته شده در  ساعت 4:5  توسط آقای زرد  | 
روزها...
ما را در سایت روزها دنبال می کنید

برچسب : حوصله,نداري, نویسنده : 0saharism7 بازدید : 94 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 0:00