اضطرار

ساخت وبلاگ
اسم ها، زمان بندي ها و اتفاقات را توي ذهنم مرور مي كنم. پاسخ هاي ممكن و غير ممكن را ليست مي كنم. اما نمي توانم بشمرم كه اين چندمين سيگار از كدام پاكت است. حس كشنده اي دارد دست مي برد به تصويري كه به سختي ساخته ام و بي رحمانه طرح اصلي را بهم مي ريزد. پازلي كه در پشت پازلي بزرگ تر جا گرفته. گوشم درد نمي كند. ناتواني جسمي از ضرب لگد حقيقت كم نمي كند. فقط تكه آخر را گرفته ام توي مشتم و نمي خواهم تا زنگ نزدي مشتم را باز كنم. مشتم سنگين مي شود تصوير بدون اين تكه هم معني پر رنگي دارد و بوي اش تيز است. خيلي تيز. مشتم سنگين تر شده. ناتواني جسم است يا چه، نمي دانم
برچسب‌ها: ندارد
+ نوشته شده در  ساعت 16:10  توسط آقای زرد  | 
روزها...
ما را در سایت روزها دنبال می کنید

برچسب : اضطرار, نویسنده : 0saharism7 بازدید : 98 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 0:00