روزهاي معوق

ساخت وبلاگ
حوالي سه نيمه شب است و من خواب از سرم پريده. نوشته را شروع مي كنم و دلم سيگار مي خواهد. چند ساعت پيش داشتم به راه هايي براي بردن بي دردسر ممنوع جات فكر مي كردم براي سفر. اين كه چه طور و چه قدر مي توانيم همراه ببريم. يا اصلا . . . از اين فكرها. ولي اين لحظه دارم فكر مي كنم به تو و سعي مي كنم اضطرابت را بفهمم. اين اصرار چند وقتي تنها زندگي كردن را، سعي مي كنم علتش را درك كنم و هي اطمينان داشتن/نداشتنت مي آيد توي ذهن. خيالي كه راحت هست و نيست. تهش آنچه مي كنم همان چيزي است كه تو مي گويي، مي خواهي اما من هم سهم خودم را دارم كه حال بد است. 
برچسب‌ها: ندارد
+ نوشته شده در  ساعت 13:55  توسط آقای زرد  | 
روزها...
ما را در سایت روزها دنبال می کنید

برچسب : روزهاي,معوق, نویسنده : 0saharism7 بازدید : 70 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 0:00